معنی بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله ,, معنی بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله پ, معنی fkeg lcbj، [fcاj lcbj bاbj m ;ctتj، تgاtd lcbj، ukg kتrاfg lcbj، kuاkgi ,, معنی اصطلاح بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله ,, معادل بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله ,, بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله , چی میشه؟, بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله , یعنی چی؟, بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله , synonym, بمثل کردن، جبران کردن دادن و گرفتن، تلافی کردن، عمل متقابل کردن، معامله , definition,